در سال ۲۰۰۸ ، الکساندر استروالدر ، نظریه پرداز کسب و کار ، مشاور و بنیانگذار Strategyzer ، یک الگوی ۹ مرحله ای ساده را منتشر کرد که وی “بوم مدل کسب و کار” نامیده بود. این ابزار برای کمک به کارآفرینان و صاحبان کسب و کار در تقسیم فعالیتهایشان به بخشهای کوچکتر و قابل فهم آسان تر ایجاد شده است. ایده این است که هر بخش را میتوان با استفاده از بوم اصلاح کرد ، تغییر داد و به طور قابل توجهی بهبود بخشید. در این مقاله دو بخش نهایی این ابزار ساختار هزینه و جریان درآمدی را بررسی خواهیم کرد. پس از مطالعه ، باید ایده بهتری داشته باشید که چگونه میتوانید از بوم استروالدر برای ایجاد و یا بهبود این مناطق در مدل کسب و کار خود استفاده کنید.
ساختار هزینه چیست؟
این بخش از بوم مدل کسب و کار نشان دهنده تمام هزینه هایی است که کسب و کار شما متحمل میشود. اگر میخواهید سرمایه گذاری شما موفقیت آمیز باشد ، بیشتر از آنچه فکر میکنید به این قسمت زمان اختصاص دهید. طبق مقاله ای از Cleverism ،
۹۰ درصد مشاغل جدید در ۳ سال اول شکست میخورند زیرا آنها نمیتوانند هزینه های خود را مدیرت کنند یا برای ایجاد کالاها و خدمات بیان شده در ارزش پیشنهادی خود بد قول میشوند.
ساختار هزینه ها ، نسبت های مختلف هزینه های ثابت یا متغیر انجام شده توسط یک کسب و کار است. حتی نمونه هایی در مقیاس کوچک مانند اینکه کدام نوع کالا یا خدمات است ، این که از چه کسی تهیه میکنید ، این شخص در کدام منطقه جغرافیایی زندگی میکند ، وجود دارد. اینها در ساختار هزینه شرکت شما نقش دارد.
انواع ساختار هزینه
هزینه محور
این نوع از کسب و کار ها بیش از حد در به حداقل رساندن هزینه ها هر جا که بتوانند متمرکز هستند. آنها میخواهند با بهره گیری از سیستم ها ، اتوماسیون و برون سپاری ، ساختار هزینه کم هزینه تری را ایجاد کنند.
هنگام تصمیم گیری برای خرید ، آنها هزینه را بالاتر از سایر قسمت ها ، اولویت قرار میدهند.
چند نمونه از این مشاغل عبارتند از:
- Walmart – برندی که “همیشه قیمت های پایین” را تبلیغ میکند و بسیاری از مشتریان را با شعار هزینه کم به دست میآورد.
ارزش محور
ساختارهای مبتنی بر ارزش ، سازه اصلی کسب و کارهایی هستند که بیشتر از اینکه برای انجام این کار هزینه ایجاد کنند ، نگران ایجاد ارزش هستند.
مطمئناً ، هر کسب و کاری نیاز به درآمدزایی دارد ، بنابراین آنها همیشه فقط در گرانترین گزینه ها پول خرج نمیکنند. این فقط به این معنی است که اگر بین ۲ گزینه باشد:
- یکی که با ارزش آنها مطابقت داشته باشد و هزینه آن ۱۰ دلار برای هر واحد یا باشد.
- یکی که ۸ دلار هزینه داشته باشد اما لزوماً با ارزش آنها همخوانی نداشته باشد.
آنها با واحد ۱۰ دلاری همکاری خواهند کرد زیرا صرفاً در کم هزینه بودن متمرکز نیستند.
ویژگی های ساختار هزینه
منطقی است که در مورد خصوصیات هزینه هایی که همراه با هر دو مدل کسب و کار است صحبت کنیم زیرا به ما کمک میکند عوامل اصلی هزینه را که میخواهیم بفهمیم تعیین کنیم.
هزینه های ثابت
هزینه های ثابت عبارتند از هزینه هایی که بدون توجه به میزان فروش کالاها یا خدمات ، ثابت میمانند. به عنوان مثال ، اگر شما ۱ مشتری یا ۱۰ مشتری داشته باشید ، اجاره یا وام مسکن یکسان است.
در اینجا چند نمونه دیگر از هزینه های ثابت آورده شده است:
- اجاره
- مالیات بر مستغلات
- حقوق و دستمزد
- خدمات رفاهی
اینها هزینه هایی است که شما باید پرداخت کنید بدون توجه به اینکه ماه بدی دارید و مشتری ندارید ، یا اگر ۱۰۰ مشتری دارید به طور کلی این هزینه ها ثابت هستند.
البته برخی از اینها ممکن است ماه به ماه کمی متفاوت باشد ، اما در کل ثابت میمانند.
هزینه های متغیر
هزینه هایی که براساس میزان کار شما تغییر میکند.
هزینه های متغیر بسته به حجم تولید شرکت افزایش یا کاهش مییابد. آنها با افزایش تولید افزایش مییابند و با کاهش تولید ، سقوط میکنند.
نمونه هایی از هزینه های متغیر:
- مواد اولیه – یعنی مواد تشکیل دهنده محصولی که باید تولید کنید.
- مالیات بر درآمد
- کمیسیون و پاداش
- ابزاری که شما استفاده میکنید و براساس مشتری (گزارش ، تحقیق و …) شارژ میشود.
هنگام تکمیل این بخش از بوم مدل کسب و کار ، سوالات زیر را از خود بپرسید:
چه هزینه هایی ناشی از مدل کسب و کار من اجتناب ناپذیر است؟
کدام منابع کلیدی و فعالیتهای کلیدی هزینه قابل توجهی را برای کسب و کار من به همراه دارد؟
با کاوش در ترتیبات مختلف مدل کسب و کار ، آیا میتوانم هزینه های متغیر و ثابت را کاهش دهم؟
علاوه بر این ، شما همچنین باید تصمیم بگیرید که کدام یک از ساختار هزینه محور یا ارزش محور را انتخاب میکنید .
- در ساختار هزینه محور تمرکز کسب و کارها با استفاده از یک ساختار مبتنی بر هزینه تولید و توزیع کالا با کمترین قیمت ممکن و به حداقل رساندن هزینه ها میباشد. مانند : والمارت
- تمرکز کسب و کارها با استفاده از یک ساختار ارزش محور ، ایجاد ارزش بیشتر در خود محصول است و نگرانی کمتری در مورد قیمت کل وجود دارد. مانند : رولکس
پس از تصمیم گیری در مورد ساختار هزینه خود ، میتوانید جریان درآمدی را که از کسب و کار شما پشتیبانی میکند شناسایی کنید.
جریان درآمدی چیست؟
الکساندر استروالدر میگوید : “در جایی که مشتری به طور کلی قلب کسب و کار محسوب میشود ، درآمد به طور خودکار به شریان تشبیه میشود. ”
جریان درآمدی شما منابع درآمدی است که کسب و کار شما را حفظ میکند. به عبارت دیگر ، چگونگی کسب درآمد است از آنچه به مشتریان خود پیشنهاد میدهید. همانطور که میتوانید تصور کنید ، اگر روش خاصی که میخواهید خدمات خود را بفروشید را درک نکنید ، بازاریابی آن دشوار خواهد بود.
در اینجا چند نوع جریان درآمدی مختلف وجود دارد که احتمالاً با آنها آشنا هستید. کسب و کار شما ممکن است با استفاده از یک یا چند مورد از اینها کار کند:
- فروش دارایی
- هزینه های استفاده
- هزینه اشتراک
- هزینه های اجاره
- هزینه های تبلیغات
تصویر زیر نمونه ای از جریان درآمدی سه شرکت عظیم فناوری ، اپل ، آلفابت (شرکت مادر گوگل) و مایکروسافت است. همانطور که مشاهده میکنید ، هر شرکت محصولات و خدمات متنوعی را ارائه میدهد که درآمد متفاوتی را به همراه دارد.
هنگام تکمیل این بخش از بوم ، سوالات زیر را از خود بپرسید:
چه روش پرداختی برای مشتریان من ترجیح داده میشود؟
هر جریان درآمدی چند درصد از درآمد کل من را تشکیل میدهد؟
جریان درآمدی دو دسته اصلی وجود دارد:
درآمد از معاملات : مشتریان برای محصولات یا خدمات شما برای هر بار خرید یک محصول یا خدمت پرداخت انجام میدهند.
درآمد دوره ای : در یک بازه زمانی مشتریان پرداخت های دوره ای برای محصولات یا خدمات انجام میدهند و کاربران برای دسترسی ماهیانه هزینه پرداخت میکنند.
نوع جریان درآمدی شما تا حد زیادی توسط محصولات یا خدماتی که کسب و کار شما ارائه میدهد تعیین میشود.